با سلام خدمت کاربران محترم امروز قالب ازمایشی جدید رو قرار دادیم امیدواریم خوشتون بیاد 94/05/10
قلب های سنگ من و تو معنی عشق و نفهمید
هیچی جز غرور نداشتیم چشمامون هیچی رو نمیدید
من خودم رو خوب شناختم توی زندون این احساس
دیگه فرصت ها تموم تو برو خودت رو بشناس
دیگه حرف هامون تموم رسیدیم به اخر خط
واسه ی شروع دیگه بنویس نقطه سر خط...
من شدم فراری از تو تو شدی فراری از من
ما شدیم دو تا اسیر و راه های فرار بسته ست!!
نویسنده:علیرضا از تربت حیدریه
راست میگن غریبی و غریبه ها رو میشناسی
راست میگن غم نشسته تو صدا رو میشناسی
یکی از بس که دلش تو غصه سوخته اومده
یکی هر هشت تا النگوشو فروخته اومده
بعضی ها از همه دنیا بریدن اومدن
بعضی ها تو این حرم تا به ابد موندنین
بعضی ها مثل منن مسافرن رفتنین
اومدم بغض صدامو بترکونم و برم
این ترانه نذریه این و بخونم و برم
در دو چشمش گناه میخندید
بر رخش نور ماه میخندید
در گذرگاه ان لبان خموش
شعله ای بی پناه میخندید
شرمنک و پراز نیازی گنگ
با نگاهی که رنگ مستی داشت
در دو چشمش نگاه کردم و گفت
باید از عشق حاصلی برداشت
سایه ای روی سایه ای خم شد
در نهانگاه راز پرورشب
نفسی روی گونه ای لغزید
بوسه ای شعله زد میان دو لب
مطلب ارسالی از مهناز